به نام خداوند شهیدان و راستگویان
فیلم شیار 143 واقعاً زیبا و تکان دهنده بود . وقتی آن را دیدم قلم برداشتم و این غزل دست و پا شکسته را نوشتم :
با آمدن بهار برمی گردند
بر باد صبا سوار برمی گردند
می بینی چه چهی پرستوها را
الحق که چه بی قرار برمی گردند
رفته بودند لالهها از اینجا
دارند به لاله زار برمیگردند
دست خودشان باشد اگر از این راه
یکبار ؟ ... هزار بار برمی گردند !
ما پشت به یار گرچه کردیم ولی
آنان به هوای یار برمی گردند
هرچند که دست و پایشان گم شده است
از صحنه کارزار برمی گردند
رد شنی تانک بروی تنشان ...
انگار که از شکار بر می گردند
خندان، سینه چاک، صُراحی در دست
با عشقِ بزرگوار برمیگردند
اقیانوسی ز شور و مستی هستند
آرام از این کنار بر می گردند
گفتیم حبیبند ، غریبند ولی
خاموش به این دیار بر میگردند
یک دسته گلند استخوانهایی که
دارند از این شیار برمی گردند
.: Weblog Themes By Pichak :.